سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ماه
درباره وبلاگ


پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 0
  • بازدید دیروز: 5
  • کل بازدیدها: 48767



سلام..حالم خوب نیست..پس مقدمه نمیچینم و یه راست میرم سر اصل مطلب.. اول کارم بگم..هر کسی حوصله ش شد کامل بخوندش و از ته دلش دعام کنه..آخه واقعاً به دعاتون احتیاج دارم..که آروم بشم..در ضمن..ازتون خواهش میکنم در مورد این قضیه قضاوت نکنین..چون کامل همه چیزو نمیتونم بگم..و اینجوری هم نمیشه داوری درست کرد..

این پست فقط یه درددل ساده ست..برای اینکه دلم آرومتر شه و تجربه ی امروزمو باهاتون در میون گذاشته باشم..نوشتمش..آخه حتی به مامانمم و بابامم نگفتم که چی شده..اونا پشتشون راه بود و ندیدن دیشب چی شد..فقط من و داییم دیدیم..ما هم سکوت کردیم..و نخواستیم اونا دوباره اذیت بشن..

گاهی وقتا به یاد آوردن یه چیزایی خیلی آدمو اذیت میکنه..دیشب رفته بودیم برای تفریح بیرون..نشسته بودیم و صحبت می کردیم..که یهو یه نفر  از جلوی چشمام رد شد..کسی که چند سال پیش به خاطرش من و خانوادم ضربه ی خیلی بدی خوردیم..و بعد از چهار سال و اندی میدیدمش..

این چند سال خیلی با خودم کلنجار رفتم و خواستم به زندگی عادیم برگردم..ولی خب..انگار عمداً اومد از اونجا رد شد و با پررویی نگاهمون کرد..عجب!

یهو با دیدنش خاطرات تلخم اومد جلوی چشمم و حالم بدتر شد..یه دفعه برای چندمین بار احساس کردم که چقدر ازش بدم میاد..بگذریم..جاش اینجا نیست که بگم..شاید یه وقتی گفتم!..ولی به احتمال زیاد نمیگم..چون حالمو خیلی بد میکنه..

امروز همینطور حالم بد بود و داشتم فکر می کردم که چکار کنم خوب شم..یهو تصمیم گرفتم برم و هر چی ناراحتی ازش دارم و حرف دارم..بنویسم و بعد منتقلش کنم به وبلاگم..نشستم نوشتم..دو سه صفحه هم شد..ولی حالم بهتر نشد..

همینجوری با دلگیریم داشتم کلنجار میرفتم..که یهو یاد صحیف سجادیه افتادم..رفتم برش داشتم از قفسه و چشمامو بستم و با نیّت لاشو باز کردم..الهی قربون امام سجاد برم..انگار جواب سؤالمو داده باشن..آروم شدم..چه دعای قشنگی اومد..نیایش سی و نهم..

داشتم روی کاغذ..با خودکارم برای.......شاخ و شونه میکشیدم و واگذارش میکردم به خدا و ائمه..که این دعا آرومم کرد..یهو گفتم: وقتی امام سجاد علیه السلام اینطور با خدا معامله میکنن..من که پیرو ایشونم چرا دلگیر باشم..منم همه چیزو رها میکنم و خودمو میسپرم دست خدا..قبلاً هم البته خودمو سپرده بودم دستش..ولی یه کم اینبار دلم قرص تر شد..

ترجمه ی نیایش سی و نهم صحیفه ی سجادیه
بار خدایا.. بر محمد و آلش رحمت فرست، و سورت شهوت مرا چون به حرام نزدیک می شوم بشکن، و چنان کن که آزمند ارتکاب هیچ گناهی نشوم. و مرا از آزردن هر مرد و زن مؤمن و هر مرد و زن مسلمان بازدار..
بار خدایا..هر بنده ای که درباره ی من مرتکب عملی شده که تو آن را نهی کرده ای، یا در آنچه تو منع فرموده ای پرده ی حرمت من دریده، و اینک که حق مرا ضایع کرده درگذشته، یا هنوز زنده است و حقی از من بر گردن اوست، او را در این ستمی که بر من روا داشته و اکنون گریبانگیر اوست بیامرز، و در حقی که از من تباه کرده عفو نمای..بارخدایا..اگر در حق من خلافی به جای آورده است، او را سرزنش مکن..اگر به سبب آزار من گناهی بر اوست، او را رسوا مساز..ای خداوند..این عفو و گذشتِ مرا و این صدقه ای را که به آنان ارزانی داشته ام پاکترین صدقه ی بخشندگان و برتر از هر صله و عطیه ای قرار ده که برای تقرب جستن به تو ارزانی شده است..
آن سان که من از آنان در گذشته ام، تو نیز از من درگذر و آن سان که من در حق آنان دعای خیر کرده ام تو نیز رحمت خود از من دریغ مدار، تا هم من و هم ایشان به برکت فضل و احسان تو به سعادت رسیم و رهایی یابیم..
بارخدایا..هر بنده ای از بندگانت که از من به او آسیبی رسیده یا از من آزاری دیده یا به سبب من ستمی بر اوشده و من حقش را ضایع کرده ام یا مانع دادخواهی او شده ام، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بزرگواری و بخشندگی خویش از من خشنودش گردان و از خزانه ی کرمت حقش ادا فرما...آنگاه مرا از کیفری که به موجب حکم تو مستوجب آنم در امان دار و از عقوبتی که به مقتضای عدل توست رهایی بخش، زیرا که مرا نیروی تحمل خشم و انتقام تو نیست و تاب و توان من غضب تو را بر نمی تابد، که اگر به مقتضای استحقاق من جزایم دهی هلاکم ساخته ای و اگر جامه ی رحمت خود بر من نپوشانی تباهم کرده ای..
ای خداوند من..از تو چیزی را می طلبم که عطای آن از تو هیچ نکاهد و برگرفتن باری را درخواست می کنم که بر تو گران نمی آید..از تو می طلبم بخشایش نفسم را..نفسی که او را نیافریدی تا از خود، زیانی را دور سازی یا به سودی دست یابی، بلکه او را آفریده ای تا قدرت خویش در آفرینش چنان چیزها به اثبات رسانی و آن را دلیل توانایی خود بر خلقت همانندان آن قرار دهی..
بارخدایا.. از تو می خواهم که بار گناه من برگیری، که سخت گرانبارم ساخته..از تو در تحمل بار گرانی که از پایم درآورده است، یاری می جویم..پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا که بر خود ستم کرده ام عفو کن و رحمت خود برگمار تا سبکبارم سازد..چه بسا رحمت تو گنهکاران را رسدو چه بسا ستمکاران که مشمول عفو تو گردند..پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا سردسته ی کسانی قرار ده که از گناهانشان گذشته ای و از گودالی که خطاکاران در آن سرنگون شوند بیرون آورده ای و به توفیق خود از ورطه ی هلاکت مجرمان خلاصی داده ای، تا آزاد کرده ی عفو تو از بند اسارتِ سخطِ تو گشتند و رهایی یافته ی احسان توو از زندان عدالت تو شدند..
ای خدای من..اگر با من چنین کنی، این لطف و رحمت در حق کسی کرده ای که خود منکر آن نیست که مستحق عقوبت توست و خویشتن مبرا نمیداند که سزاوار خشم توست..
ای خدای من، اگر چنین کنی، این لطف و رحمت در حق کسی است که بیمش از تو از آزمندیش در رحمت تو بیش است و نومیدیش از رهایی، استوار تر از امیدش به رهایی ست..نه چنان است که نومیدیش، نومیدی از رحمت تو باشد، یا امیدش از آن روست که می خواهد خود را به رحمت تو بفریبد، بلکه به سبب قلّت حسنات اوست در برابر کثرت سیّئاتش و ضعف حجت اوست در دادگاه داوری تو..امّا تو ای خدای من، شایسته ای که صدّیقان به رحمت تو مغرور نشوند و مجرمان از رحمت تو نومید نگردند، که تو آن پروردگار بزرگی هستی که فضل خود از کس بازنداری و در گرفتن حق خود از دیگران سخت نگیری..
یاد تو از هر چه در یاد آید، برتر است، و نام تو مقدس تر از آن است که مردمان بر خود نهند و نعمت تو در همه آفریدگان پراکنده است. پس ترا سپاس بر این بزرگوارى اى پروردگار جهانیان..




موضوع مطلب :

       نظر
جمعه 91 شهریور 10 :: 7:36 عصر
آیینه

 
 
 
log

دریافت کد آهنگ